جنبش تحریم انتخابات

Tuesday, August 23, 2011

جنبش تحریم انتخابات اعلام موجودیت کرد


جنبش تحریم انتخابات . دوستان و هموطنان آزادیخواه هدف ما از براه اندازی این صفحه جمع آرای شما عزیزان برای تصمیم گیریهای آینده و چگونگی برخورد و موضع گیریهای در رابطه با انتخابات پیش رو و واکنش جنبش سبز و تمامی هموطنان از هر طیف خاصی میباشد ما خود برای خود تصمیم میگیریم و با اتحاد و یکپارچگی تمامی خواستهای خود را مطرح میکنیم و به تک تک آرای شما عزیزان احترام میگذاریم در این صفحه نظر خواهی های انجام میگیرد که از شما دعوت به شرکت در آن مینماییم و در آینده نزدیک جلسات هفتگی برای به اشتراک گذاشتن نظرات و پیشنهادات شما برگزار خواهد شد ….. هدف ما
اعمال نطر ماست ما پیرو اندیشه آزادیخواهانه خود هستیم ما خودمان برای خودمان تصمیم میگیریم… بزودی اطلاعیه شماره 1 جنبش منتشر خواهد شد. این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید نازنین بانوی ایرانی و مردان آزاد اندیش. ما را یاری کنید . صفحه را لایک کنیم و این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.ما منتظر اطلاع رسانی شما هستیم جنبش تحریم انتخابات
 وب‌گاه: http://tahrimentekhabat.blogspot.com
http://www.facebook.com/tahrim.sabz

Monday, August 22, 2011

امروز طرابلس فردا دمشق پس فردا تهران

کی نوبت تو میشه سید علی!
رفتن صدام را دیدم، رفتن مبارک را دیدم، رفتن قذافی را هم دارم می بینم... فردا پس فردا نوبت بشار اسد است و من از ته دل خوشحالم. خوشحالم که روزگارم روزگار فروپاشی دیکتاتورها بود. روزگار پایان دورغگویان قدرت طلب! روزهای تمام شدن استبداد مردانی که برای مردمانشان مردانگی نکردند. حالا فقط یک آرزو برای تکمیل خاطراتم دارم. کی نوبت تو میشه سید علی!
طرابلس سقوط کرد.ایستگاه بعدی دمشق.ایستگاه بعدی تهران     
میر حسین موسوی: فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است ... « این روزها خاورمیانه در آستانه ی حوادث بزرگی است که می تواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملت های منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مسلما آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ایست که سرنوشت ملت های بسیاری را درمنطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچی شکی نقطه ی آغازین آنچه شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد تهران جستجو کرد.

روزهایی که مردم با شعار “رای من کجاست؟” به خیابان ها آمدند و مسالمت جویانه، حقوق از دست رفته ی خود را پی گرفتند...متاسفانه منافع ِ پشت سر ِ ایدئولوژی ِ حاکم در کشور، اجازه نمی دهد واقعیت ها آنچنان که هستند، خود را نشان دهند...و شاید هم متوجه نیستند که ادامه ی سیاست غلبه به وسیله ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن “روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است.»
ما و سقوط دیکتاتور لیبی

«اصل»، اراده و عزم و همت «خویش» (ملت) است که می‌تواند «تغییر» را رقم زند.
اسفندماه 1389 در روزهایی که وضع حکومت‌های غیردموکراتیک تونس و مصر مشخص شده بود و اعتراض مردم به دیکتاتوری قذافی اوج می گرفت، نگارنده در مکتوبی(1)، بر این نکته تاکید کرد که سبزها باید تحولات در لیبی را با دقت مضاعف مورد تأمل قرار دهند. مدعای آن مطلب این بود که لیبی به‌دلایل متعدد و از جهات گوناگون وضعی مشابه ایران دارد؛ چه صاحبان قدرت و چه جامعه‌ی لیبی واجد شباهت‌های مهمی با حاکمیت و جامعه‌ی ایران هستند. برخی از مهمترین مولفه‌هایی که تا پیش از سقوط قذافی، و حتی هم‌اینک، لیبی را به ایران شبیه می‌کرد و اهمیت پیگیری رویدادهای آن را توسط حامیان جنبش سبز، توضیح می‌داد، اجمالا عبارت بودند از :

1. لیبی همچون ایران از یک حاکمیت اقتدارگرا، سرکوبگر، و متکی به شخص که خودکامگی را در پوشش قانون پی گرفته، برخوردار بود.
2. دولت در هر دو کشور ویژگی‌ها و شاخصه‌های «دولت رانتی» را بازتاب می‌دهند. بیش از 70درصد از درآمد دولت طرابلس متکی به فروش نفت و گاز است. این وابستگی گاه تا 90 درصد رسیده است.
3. هر دو حکومت، بر دین به‌مثابه‌ی ایدئولوزی تکیه زده‌اند. نهادهای دینی مستقل از دولت در لیبی _که بیش از 97درصد مردم آن مسلمان هستند_ وجود ندارند و از امکان فعالیت آزاد و مستقل از حکومت برخوردار نیستند.
4.صاحبان قدرت در لیبی چون همسانان خود در جمهوری اسلامی بر یک رخداد بزرگ (کودتای بدون خونریزی در لیبی علیه نظام شاهنشاهی، و انقلاب علیه رژیم سلطنتی در ایران) و مطالبات و ابهت و جذابیت‌های آن، تکیه می‌کردند و وضع کنونی خود را به آن رویداد ویژه پیوند می‌زدند.
5. حاکمان اقتدارگرا در هر دو کشور، مدعی ارائه‌ی «راه سوم» میان غرب و شرق بوده و هستند و دولت خود را منحصربه‌فرد و الگویی جدید در جهان توصیف کرده و می‌کنند.
6. صدا و سیما در هر دو کشور، دراختیار قدرت خودکامه و غیردموکراتیک بوده و هست. تلویزیون و رادیویی جز رسانه‌ی رسمی حکومت در لیبی وجود نداشت. اختیار پخش برنامه‌های ماهواره‌ای در دست وزارت تبلیغات و ارشاد این کشور بود.
7. از مطبوعات آزاد و مستقل و مخالف در لیبی _چون ایران_ خبری نبود.
8. لیبی بالاترین نرخ شهرنشینی را در کشورهای منطقه دارد؛ بیش از 86درصد شهروندان لیبی در شهرها زندگی می‌کنند. چنان‌که در ایران نرخ شهرنشینی به‌گونه‌ای محسوس بالا رفته و به بیش از 75درصد رسیده است.
9. در هر دو کشور جمعیت جوان درصد قابل اعتنایی را به‌خود اختصاص می‌دهند. بیش از دو سوم جمعیت شش و نیم میلیون نفری لیبی _همچون ایران_ زیر 35 سال سن دارند.
10. میزان مشارکت زنان در مناسبات اجتماعی لیبی به شکل محسوسی _همانند زنان ایران_ درحال افزایش است.
11. با وجود اتکای لیبی به درآمد نجومی بادآورده (رانت نفت و گاز)، بی‌کفایتی و فساد حاکمان در این کشور، نرخ تورمی حدود 10درصد ایجاد کرده و لشکری از بیکاران سامان داده که 30درصد نیروی کار این کشور را دربر می‌گیرد. وضعی که مشابه حال و روز نرخ تورم و نیز مشکلات نیروی کار جوان و متخصص ایران است.
12. نرخ باسوادی در لیبی به حدود 85 درصد می‌رسد؛ چنان‌که در ایران نیز این نرخ حدود 90درصد گزارش می‌شود.

با این مشابهت‌های غریب و قابل توجه لیبی (حکومت و جامعه مدنی آن) با ایران، تحولات لیبی برای ناظران و تحلیل‌گران و نیز حامیان و همراهان جنبش سبز مهم‌تر از وضع مصر و تونس می‌نمود و می‌شود. چرا که در لیبی نیز دولت اقتدارگرای رانتی و ایدئولوژیکی بر سر کار بود که بر سلاح و نفت و تزویر و ابزار تبلیغات تکیه داشت، و در برابر مطالبات دموکراتیک شهروندان، خودکامگی پیشه می‌کند و به سرکوب بی‌رحمانه و غیرانسانی رو ‌آورد. ضمن این‌که با سودجستن از درآمدهای نفتی، لایه‌هایی از شهروندان را به‌عنوان حامیان اجتماعی خود، بسیج می‌کرد و با رویکردی پوپولیستی، می‌کوشید اقتدار نامشروع خود را تداوم بخشد.

اگر معمر قذافی، رهبر خودکامه‌ی لیبی معترضان و مخالفان خود را «حشرات مزاحم و موش» می‌خواند و از طرفدارانش می‌خواست به خيابان‌ها بريزند و «تکليف مزاحمان را روشن کنند»، خودکامگان ایران نیز مخالفان و معترضان را «میکروب» و «خس و خاشاک» توصیف می‌کنند و مزدوران خویش را برای قلع‌وقمع شهروندان خویش به خیابان‌ها فرامی‌خوانند. حاکمان تزویرگر و ماکیاولیست‌های هر دو کشور، با در پیش گرفتن شارلاتانیسم سیاسی، حامیان و مردوران خویش را «مردم» می‌دانند و ادعا می‌کنند که در برخورد با مخالفان و معترضان هم «خونی از دماغی نریخته است». و باز در کنشی مشابه، تشنگان قدرت در لیبی و ایران، ایالات متحده را بهانه‌ای برای سرکوب قرار داده‌اند، مخالفان و معترضان را «وابسته به واشنگتن و دشمن» می‌خوانند، و مدعی می‌شوند که در صورت تغییر وضع، آمریکا بیشترین نفع را خواهد برد.

تغییر در لیبی و ایران

در برابر همه‌ی تهدیدها و سرکوب‌های بی‌رحمانه و غیرانسانی دشمنان دموکراسی در لیبی، شهروندان این کشور با جان‌بازی و شجاعت و سماجت، پیگیر راه سخت و دشوار آزادی شدند؛ «شب قدر» ایشان دیشب فرا رسید و بامداد امروز (دوشنبه) دموکراسی‌طلبان لیبی تغییر نظام سیاسی را در این کشور به جشن نشستند.

این‌که گردان حفاظت از قذافی تسلیم مخالفان شد؛ نیروهای محافظ سیف الاسلام با انقلابیون همکاری کردند؛ و دیگر موارد مشابه، همگی نشان از «خانه عنکبوت»ی دارد که دیکتاتورها حول خویش می‌تنند. غافل از این‌که در اوج بحران اقتدار، این خیل همراهان فریفته شده با پول نفت یا به تلقین «آگاهی دروغین» میدان را برای «ادامه زندگی» ترک می‌کنند و پی زندگی و امنیت شخصی خویش می‌روند. چنین مشاهداتی در برخی مقاطع تاریخی در همین چند سال مکرر در ایران شنیده شد؛ ازجمله –حتی- در حوادث کوی دانشگاه تهران (سال 1378) خبرهای موثقی می‌رسید که چگونه برخی از نزدیکان جریان اقتدارگرا، با ترس از تغییر سامان و نظم مستقر، سریع «چهره» عوض کرده‌اند و در پی اختفا برآمده‌اند…

سقوط دیکتاتوری لیبی البته شوق آفرین است؛ این‌که در ادامه‌ی پایان یافتن عمر نظام‌های اقتدارگرا، رژیم‌ی دیگر فرومی‌ریزد و خودکامه‌ای دیگر، میدان را به مردم وامی‌گذارد، شادی‌بخش است؛ اما چه کسی می‌تواند در تاثیر «اراده» و «خواست» و «پیگیری» و «ایثار» و «صبر» و «استقامت» مردم آزادی‌خواه لیبی در این روند چند ماهه، تردید کند؟ حتی آن‌هایی که پای دخالت نظامی غرب (ناتو) را به میان می‌کشند، فراموش نمی‌کنند که تنها پس از ایستادگی و مبارزه‌ی جانانه‌ی دموکراسی‌خواهان لیبی با رژیم قذافی، و تحمل رنج‌ها و مصائب فراوان بود که جامعه جهانی، همراه مطالبات انسانی و دموکراتیک معترضان شد. به دیگر سخن، «اصل» اراده و عزم و همت «خویش» (ملت) است که می‌تواند «تغییر» را رقم زند؛ «ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.»

هرچند وضع لیبی واجد تفاوت‌های نه چندان اندکی با ایران نیز هست (ازجمله این‌که مخالفان قذافی اسلحه به‌دست گرفتند و مواجهه‌ای خشونت‌بار در برابر سرکوب خونین حاکمیت در پپش گرفتند؛ و افق مطالبات و راهبرد همه‌ی معترضان و مخالفان، از ابتدا شفاف و مشابه بود: سقوط قذافی و تغییر تمامیت حاکمیت سیاسی؛ و نیز دخالت نظامی و مستقیم غرب در پیشبرد فرآیند تغییر در لیبی) اما آنچه بس امیدبخش و انرژی‌زا و شوق‌آفرین است همین اهمیت صبر، استقامت، تداوم و پیگیری راهبرد، امیدواری، شجاعت و ایثار، و حرکت همدل و مشترک بی ترس و یأس، و فرجام شیرین و گریزناپذیر این همه است.

با رخداد جدید (سقوط قذافی)، وضع رژیم خودکامه‌ی اسد نیز بیش از پیش متزلزل می‌نماید. این‌چنین، در نظام بین‌الملل، تمامیت‌خواهان وطنی منزوی‌تر و انگشت‌نماتر خواهند شد.
تنهایی بیش از پیش حاکمیت اقتدارگرای ایران در جهان، بی‌کفایتی‌ها و سوء‌مدیریت‌ صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی، و بحران‌ها و تنگناهای روبه‌تزاید اقتصادی-معیشتی، در کنار پیگیری صبورانه، خردمندانه و استوار مطالبات انسانی و دموکراتیک جنبش سبز می‌تواند منجر به «تغییر»ی شود که به پای‌اش خون «ندا»ها و «سهراب»ها ریخته و هزینه‌های انسانی نه چندان اندکی در 26 ماه گذشته، پرداخت شده و همچنان می‌شود.

کاش تمامیت‌خواهان و خودکامگان وطنی از حوادث لیبی عبرت گیرند، و بجای اصرار ضدملی بر بقاء نامشروع خویش و سماجت بر تداوم اقتدار غیردموکراتیک‌ خود، لوازم «گذار به دموکراسی» با حداقل آسیب به منابع مادی و انسانی ایران‌زمین را پاس دارند؛ و کنش خردمندانه و مبتنی بر منافع ملی را جایگزین رفتارهای خودکامانه و مصالح شخصی و باندی کنند.
  

Tuesday, August 16, 2011

پنج فیلمی از مبارزه موفق مردم با گشت ارشاد که رژیم را به لرزه انداخت


پنج فیلمی از مبارزه موفق مردم با گشت ارشاد که رژیم را به لرزه انداخت


مقدمه: بدون شک مقابله مردم عادی و با دست خالی با نیروهای نظامی و انتظامی و قضایی هر حکومتی کاری پرهزینه و پرخطر است و در کمتر جایی از دنیا در شرایط عادی چنین اتفاقی می‌افتد. اما نفرت مردم ایران از رژیم جمهوری اسلامی و زورگویی‌اش به زنان آنقدر زیاد بوده که در تاریخ ۵ ساله گشت‌های ارشاد بارها و بارها چنین اتفاقی افتاده و مردم به کمک قربانی‌های گشت ارشاد رفتند و با صحبت٬ گفتگو و حتی درگیری‌های فیزیکی به کمک دختران شجاعی رفته‌اند که زیر بار زورگویی ماموران مجهز و مسلح نرفته‌اتد. به دلایل گوناگون بیشتر این رویدادها ثبت نمی‌شود٬ اما خوشبختانه کثرت این رویدادها آن‌چنان زیاد بوده که علی‌رغم خطرات آن٬ تعدادی از آنها توسط مردم فیلمبرداری شده و روی نت نیز گذاشته شده است. ۵ فیلمی که با توضیحات کوتاهی در ادامه خواهید دید٬ تصویرگر بخشی از مبارزه مردم علیه گشت ارشاد است٬ مبارزه‌ای که امروز دو جناح حاکم را بر سر ادامه دادن یا ندادن گشت ارشاد به جان هم انداخته است.

۱۳۹۰- (تبربز)- جمع شدن مردم و شعار علیه گشت ارشاد (فیلم)

۱۳۸۹- (رشت)- هو شدن گشت ارشاد توسط مردم و فرار ماموران  ( فیلم )

۱۳۸۹- مقاومتی دخترانی شجاع در برابر گشت ارشاد و جمع شدن مردم ( فیلم )
۱۳۸۷- مقاومت دختر گرفتار دربرابر گشت ارشاد و جمع شدن و بوق زدن مردم و در نهایت رهایی دختر ( فیلم ) 

۱۳۸۶- شورش در آریاشهر در پی اقدام به دستگیری دختری جوان توسط گشت ارشاد ( فیلم ۱ - فیلم ۲ )


امضایی برای آزادی


امضایی برای آزادی

کمپین اعتراض سبز در راستای دفاع از خواست عمومی مردم ایران پیرامون آزادی یاران همیشگی جنبش سبز و با همکاری جمعی از هموطنان، در مرداد ماه ۱۳۹۰ اقدام به راه اندازی کارزاری برای شکست حصر غیر قانونی اقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی و خانم ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی نموده است. در گام اول این کارزار، نامه ای اعتراضی از سوی این کمپین تهیه و تنظیم شده است که پس از جمع اوری امضای ایرانیان در سراسر دنیا، به مراجع حقوقی و دیپلماتیک زیر ارسال خواهد شد.
نزدیک به شش ماه از ربوده شدن و حبس غیر قانونی کاندیدا های آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۹، میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسران ایشان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی می‌گذرد. این افراد از روز ۲۵ بهمن، به دنبال دعوت از ملت برای شرکت در تظاهرات عمومی‌ در حمایت از جنبش‌های دموکراسی خواه مصر و تونس، به صورت اجباری توسط نیروهای امنیتی و مأمورین لباس شخصی‌ در منزل خود در حبس اجباری به سر می برند. از آن تاریخ ارتباطات این افراد با جهان بیرونی قطع شده و تنها به صورت بسیار محدود با اعضا خانواده خود اجازه تماس‌های معدودی را داشته اند.
از آنجا که مقامات دولتی و قضایی در ایران در گذشته بار ها به طور سیستماتیک معترضین سیاسی را بازداشت و مورد شنکجه قرار داده و مکرّراً حقوق اولیه زندانیا‌ن را زیر پا گذشته اند بیم آن می رود که این تخلفات در مورد آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان نیز انجام گیرد و سلامتی، تمامیت جسمی و روانی آنها مورد تهدید و آسیب قرار گیرد. لازم به ذکر است که تنها در ماه ژوئن گذشته زندانی سیاسی، هدی صابر، در اثر همین ضرب و شتم ها و کوتاهی‌ نمودن مامورین زندان در ارائه اقدامات درمانی فوری، جان خود را از دست داد.
۱٫ فرشید آذرنیوش ۲٫ محمد ارسی ۳٫ آرنوش آزرحیمی ۴٫ پریسا احمدیان ۵٫ حمید احمدزاده ۶٫ ماکان اخوان ۷٫ صادق اسکندری ۸٫ ازیتا اسکندریون ۹٫ کوهزاد اسماعیلی ۱۰٫ مرتضی اصلاحچی ۱۱٫ میر اعتدال ۱۲٫ امیر حسین اعتمادی ۱۳٫ داوود افتخار ۱۴٫ بیژن افتخاری ۱۵٫ علی افشاری ۱۶٫ اصغر اکبری ۱۷٫ علی اکرمی ۱۸٫ بهرام امامی ۱۹٫ نصیر امامی ۲۰٫ مهسا امرابادی ۲۱٫ کامران امیری ۲۲٫ مهوش امیری ۲۳٫ بابک امیر خسروی ۲۴٫ سعیده امین ۲۵٫ مهدی امینی ۲۶٫ آسیه امینی ۲۷٫ وهاب انصاری ۲۸٫ مریم اهری ۲۹٫ نیکروز اولاد اعظمی ۳۰٫ سولماز ایکدر ۳۱٫ مسعود آذری ۳۲٫ آینده آزاد ۳۳٫ ویکتوریا آزاد ۳۴٫ داریوش آشوری ۳۵٫ عبدالعلی بازرگان ۳۶٫ پروین بختیار نژاد ۳۷٫ نگین بانک ۳۸٫ فاریا بارلاس ۳۹٫ احسان بداغی ۴۰٫ مهران براتی ۴۱٫ بهداد بردبار ۴۲٫ رضا بدیعی ۴۳٫ محمد برقعی ۴۴٫ مهرزاد بروجردی ۴۵٫ رضا برومند ۴۶٫ داوود بشیری ۴۷٫ ژیلا بنی یعقوب ۴۸٫ تارا بنیاد ۴۹٫ شهلا بهاردوست ۵۰٫ رضا بهزادیان نژاد ۵۱٫ بهروز بیات ۵۲٫ عباس بیدار ۵۳٫ سروش پارسا ۵۴٫ سهیل پرهیزی ۵۵٫ محمد پور حسن ۵۶٫ احمد پورمندی ۵۷٫ علی پورنقوی ۵۸٫ عسل پیرزاده ۵۹٫ بیژن پیرزاده ۶۰٫ عارفه السادات تاجزاده ۶۱٫ پریوش تهرانی ۶۲٫ شهرام تهرانی ۶۳٫ خامد تهرانی ۶۴٫ نیره توحیدی ۶۵٫ کیانوش توکلی ۶۶٫ حسن جعفری ۶۷٫ مهری جعفری ۶۸٫ محمد حسین جعفری ۶۹٫ رضا جعفریان ۷۰٫ احمد جلالی فرهانی ۷۱٫ اردشیر جم ۷۲٫ رامین جهانبگلو ۷۳٫ پویا جهاندار ۷۴٫ فرزاد جواهری ۷۵٫ نسیم چالاکی ۷۶٫ رضا چرندابی ۷۷٫ ستاره حسن پور ۷۸٫ پرویز حسن نیا ۷۹٫ آرش حسینی پژوه ۸۰٫ بیژن حکمت ۸۱٫ بهرام خباز ۸۲٫ فریبا خاکباز ۸۳٫ مهدی خانبابا تهرانی ۸۴٫ اسماعیل ختائی ۸۵٫ اصغر خرسند ۸۶٫ حسین خسرو نژاد ۸۷٫ آریا خسروی ۸۸٫ سالار خسروی ۸۹٫ خسرو خسروی ۹۰٫ مصطفی خسروی ۹۱٫ بهروز خلیق ۹۲٫ مهراوه خوارزمی ۹۳٫ رضا خوشنود ۹۴٫ مرتضی داور ۹۵٫ فریبا داوودی مهاجر ۹۶٫ حمید دباشی ۹۷٫ جواد دردکشان ۹۸٫ شیرین دقیقان ۹۹٫ اکبر دوستدار ۱۰۰٫ حسن راهی ۱۰۱٫ سعیده راوندی ۱۰۲٫ بیژن رحمانیان ۱۰۳٫ سهراب رزاقی ۱۰۴٫ یوسف رشوندی ۱۰۵٫ امیر رشیدی ۱۰۶٫ مینا رضایی ۱۰۷٫ آزیتا رضوان ۱۰۸٫ پدرام رفعتی ۱۰۹٫ شهرام رفیع زاده ۱۱۰٫ بهرام رفیعی ۱۱۱٫ رضا رفیعی ۱۱۲٫ مریم روزبهانی ۱۱۳٫ داوود روشنی ۱۱۴٫ امین ریاحی ۱۱۵٫ اسماعیل زرگریان ۱۱۶٫ عباس زرین پور ۱۱۷٫ هرمز زمانی ۱۱۸٫ حمید زنگنه ۱۱۹٫ حسن زهتاب ۱۲۰٫ ارسلان زیاری ۱۲۱٫ علی زیاری ۱۲۲٫ حمید سالک ۱۲۳٫ حسین سبحان اللهی ۱۲۴٫ آرش سبحانی ۱۲۵٫ تارا سپهری فر ۱۲۶٫ علی ستاری ۱۲۷٫ حسن سربخشیان ۱۲۸٫ مسعود سفیری ۱۲۹٫ سیامک سلطانی ۱۳۰٫ صدرا سمنانی رهبر ۱۳۱٫ محمد سهیمی ۱۳۲٫ ژیلا سیاسی ۱۳۳٫ سلمان سیما ۱۳۴٫ علی شاکری ۱۳۵٫ احمد شاکری ۱۳۶٫ کریم شاه بیاتی ۱۳۷٫ صادق شجاعی ۱۳۸٫ منصوره شجاعی ۱۳۹٫ سولماز شریف ۱۴۰٫ سهیلا شفقی ۱۴۱٫ روحی شفیعی ۱۴۲٫ عباس شیرازی ۱۴۳٫ حمید شیرازی ۱۴۴٫ نگار شوور ۱۴۵٫ علی صادقپور ۱۴۶٫ کاویان صادق زاده میلانی ۱۴۷٫ محمد صادقی ۱۴۸٫ محبوبه صالحی ۱۴۹٫ امیر صحتی ۱۵۰٫ بالی صداقت ۱۵۱٫ رضا صدیق ۱۵۲٫ سیاوش صفوی ۱۵۳٫ بهروز صمد بیگی ۱۵۴٫ علی صمدی پور ۱۵۵٫ رضا طالبی ۱۵۶٫ سیدعلی طباطبائی ۱۵۷٫ مرجان طباطبایی ۱۵۸٫ عذرا طبری ۱۵۹٫ امیر طبری ۱۶۰٫ اسفندیار طبری ۱۶۱٫ ضیا عابدی پور ۱۶۲٫ شهره عاصمی ۱۶۳٫ شیرین عبادی ۱۶۴٫ بابک عباس زادگان ۱۶۵٫ بهرام عباسی ۱۶۶٫ عسل عباسیان ۱۶۷٫ علی عبدی ۱۶۸٫ مزدک عبدی پور ۱۶۹٫ ساجده عرب سرخی ۱۷۰٫ فرزانه عظیمی ۱۷۱٫ سید امیر عظیمی ۱۷۲٫ کاظم علمداری ۱۷۳٫ رویا علمداری ۱۷۴٫ فرهمند علیپور ۱۷۵٫ رضا علیجانی ۱۷۶٫ ارشاد علیجانی ۱۷۷٫ مسیح علینژاد ۱۷۸٫ مناف عماری ۱۷۹٫ حمید عماری ۱۸۰٫ پویا غلامرضایی ۱۸۱٫ شیرین فامیلی ۱۸۲٫ مهدی فتاپور ۱۸۳٫ مسعود فتحی ۱۸۴٫ شهرام فداکار ۱۸۵٫ فرهاد فرجاد ۱۸۶٫ علی فرهانی ۱۸۷٫ کیوان فروزان ۱۸۸٫ علی فروزنده ۱۸۹٫ فاطمه فنائیان ۱۹۰٫ خسرو فهیمی ۱۹۱٫ امیر قاسمی ۱۹۲٫ سعید قاسمی نژاد ۱۹۳٫ فرشته قاضی ۱۹۴٫ سید رضا قاضی نوری نائینی ۱۹۵٫ یدی قربانی ۱۹۶٫ مسعود قریشی ۱۹۷٫ کاوه قریشی ۱۹۸٫ پویا قلیپور ۱۹۹٫ مهدی قلیزاده اقدم ۲۰۰٫ رحیم قیومی پیام قیومی ۲۰۱٫ صادق کار ۲۰۲٫ مرتضی کاظمیان ۲۰۳٫ محسن کدیور ۲۰۴٫ محمود کرد ۲۰۵٫ عزیز کرملو ۲۰۶٫ سامان کریمی ۲۰۷٫ بهزاد کریمی ۲۰۸٫ رضا کریمی ۲۰۹٫ واهیک کشیش زاده ۲۱۰٫ حسن کلانتری ۲۱۱٫ دنیا کلاهی ۲۱۲٫ مارکو کوراتولو ۲۱۳٫ فتانه کیان ارثی ۲۱۴٫ جلال کیانی ۲۱۵٫ علیرضا کیانی ۲۱۶٫ کتایون گلرخ ۲۱۷٫ امیرحسین گنج بخش ۲۱۸٫ کامیار گیاهچی بهرنگ ۲۱۹٫ مزدک لیماکشی ۲۲۰٫ حمید مافی ۲۲۱٫ سینا مالکی ۲۲۲٫ عفت ماهباز ۲۲۳٫ رضا مبین ۲۲۴٫ نوید محبی ۲۲۵٫ رحیم محمدی ۲۲۶٫ ملیحه محمدی ۲۲۷٫ شکوه محمدزاده ۲۲۸٫ پویان محمودیان ۲۲۹٫ مرتضی محیط ۲۳۰٫ پرویز مختاری ۲۳۱٫ محمد علی مختاری ۲۳۲٫ محمد مختاری ۲۳۳٫ منوچهر مختاری ۲۳۴٫ حنیف مزروعی ۲۳۵٫ علی مزروعی ۲۳۶٫ نریمان مصطفوی ۲۳۷٫ خدیجه مقدم ۲۳۸٫ پیمان ملاذ ۲۳۹٫ فهیمه ملتی ۲۴۰٫ علی ملک زاده ۲۴۱٫ مینوش ملک زاده ۲۴۲٫ مرتضی ملک محمدی ۲۴۳٫ عمار ملکی ۲۴۴٫ مهدی ممکن ۲۴۵٫ ابراهیم مهتری ۲۴۶٫ اکبر مهدی ۲۴۷٫ بهزاد مهرانی ۲۴۸٫ سید علی اکبر موسوی خوئینی ۲۴۹٫ مریم مولوی ۲۵۰٫ رضا میر ۲۵۱٫ مهران میر فخرایی ۲۵۲٫ روزبه میر ابراهیمی ۲۵۳٫ سراج الدین میردامادی ۲۵۴٫ محمود میرزاوند ۲۵۵٫ پویا میرزایی ۲۵۶٫ حجت نارنجی ۲۵۷٫ صادق ناهومی ۲۵۸٫ حسن نایب هاشم ۲۵۹٫ مریم نایب یزدی ۲۶۰٫ احمد نجاتی ۲۶۱٫ کاظم نجفی ۲۶۲٫ آرش نراقی ۲۶۳٫ راضیه (پوی) نشاط ۲۶۴٫ مزدک نصیری ۲۶۵٫ شیوا نظراهاری ۲۶۶٫ علی نظری ۲۶۷٫ کاوه نوائیان ۲۶۸٫ داوود نوائیان ۲۶۹٫ شیوا نوجو ۲۷۰٫ شاهین نوربخش ۲۷۱٫ منوچهر نوروزیان ۲۷۲٫ مانا نیستانی ۲۷۳٫ مجید نیکنام ۲۷۴٫ مرسده هاشمی ۲۷۵٫ علی هنری ۲۷۶٫ سید مجتبی واحدی ۲۷۷٫ علی واحدی ۲۷۸٫ لعبت والا ۲۷۹٫ داریوش وثوقی ۲۸۰٫ محمد رضا یزدان پناه ۲۸۱٫ یاسر یوسف زاده ۲۸۲٫ حسن یوسفی اشکوری ۲۸۳٫ حسین یحیایی
انجمن ها و گروه ها۱٫    Activists for Iran – ItalyInternational Coalition Against Violence in Iran، ۲۳.    نجمن حقوق بشر و دموکراسی / هامبورگ۴٫     رساو (راه سبز ایرانیان وین –اتریش)۵٫     تشکل دانشجویان سبز حامی دمکراسی برای ایران- جنوب کالیفرنیا۶٫     کار‌شناسان ایران سبز Green Experts of Iran۷.     فعالین سبز لندن۸٫     کانون پژوهش فرهنگ ایران – گوتنبرگ۹٫     انجمن آذربایجان – گوتنبرگ ، سوئد۱۰٫     انجمن نسل سوم – استکهلم ، سوئد۱۱٫    رادیو همصدا – گوتنبرگ ، سوئد۱۲٫    انجمن ایرانیان – امئو ، سوئد۱۳٫    پویش راه سبز دانش آموختگان و دانشجویان ایران۱۴٫    کانون حقوق بشر سیمرغ – دورتمند۱۵٫    نسل آزادیخواه ایران – اتریش۱۶٫    حامیان جنبش سبز ایران استکهلم۱۷٫     کمیته پشتیبانی از جنبش مردم ایران در یوته بوری۱۸٫     کانون پژوهش فرهنگ ایران در یوته بوری۱۹٫     شبکه فرهنگی ایرانیان اروپا۲۰٫    انجمن مدافع دمکراسی درایران (لس آنجلس, کالیفرنیا)۲۱٫    هواداران راه سبز امید جنوب کالیفرنیا  

Monday, August 15, 2011

وای بر ما... ما چه ملتی هستیم وای بر ما



وای بر ما.... ما چه ملتی هستیم وای بر ما
ویدئو کلیپ
کلیک کنید


مشکل از ماست ما ملت خوبی نیستیم تحت تاثیر 1400 سال تحجر یه چیزیای وارد خونمون شده و داره این تغییرات نابودمون میکنه ..پاچه خواری چاپلوسی کاسه لیسی دستمال بدستی افراط و تفریط هزار رنگی عدم ثبات و.... این کارا که ما میکنیم و عدم پایبندی و پایداری بر مواضعمان داره نقطه ننگ تاریخ ایران رو در سال 90 ثبت میکنه ...وای بر ما ...بابا یه لبیک به میر حسین گفتیم اون بنده خدا رو از زندگی انداختیم ...تازه الان مدعی هم شدیم ..وای بر ما ...اون بنده خدا 20 سال بود این دجال رو شناخته بود و خوده کشیده بود کنار رفته بود برای عشقش نقاشی میکرد ما کشیدیمش وسط معرکه ...وای بر ما                                                                                                                                                                       جنبش تحریم انتخابات                             

وای بر ما.... ما چه ملتی هستیم وای بر ما

وای بر ما.... ما چه ملتی هستیم وای بر ما
ویدئو کلیپ
کلیک کنید


مشکل از ماست ما ملت خوبی نیستیم تحت تاثیر 1400 سال تحجر یه چیزیای وارد خونمون شده و داره این تغییرات نابودمون میکنه ..پاچه خواری چاپلوسی کاسه لیسی دستمال بدستی افراط و تفریط هزار رنگی عدم ثبات و.... این کارا که ما میکنیم و عدم پایبندی و پایداری بر مواضعمان داره نقطه ننگ تاریخ ایران رو در سال 90 ثبت میکنه ...وای بر ما ...بابا یه لبیک به میر حسین گفتیم اون بنده خدا رو از زندگی انداختیم ...تازه الان مدعی هم شدیم ..وای بر ما ...اون بنده خدا 20 سال بود این دجال رو شناخته بود و خوده کشیده بود کنار رفته بود برای عشقش نقاشی میکرد ما کشیدیمش وسط معرکه ...وای بر ما                                                                                                                                                                       جنبش تحریم انتخابات                             

وای بر ما.... ما چه ملتی هستیم وای بر ما....

وای بر ما.... ما چه ملتی هستیم وای بر ما....
مشکل از ماست ما ملت خوبی نیستیم تحت تاثیر 1400 سال تحجر یه چیزیای وارد خونمون شده و داره این تغییرات نابودمون میکنه ..پاچه خواری چاپلوسی کاسه لیسی دستمال بدستی افراط و تفریط هزار رنگی عدم ثبات و.... این کارا که ما میکنیم و عدم پایبندی و پایداری بر مواضعمان داره نقطه ننگ تاریخ ایران رو در سال 90 ثبت میکنه ...وای بر ما ...بابا یه لبیک به میر حسین گفتیم اون بنده خدا رو از زندگی انداختیم ...تازه الان مدعی هم شدیم ..وای بر ما ...اون بنده خدا 20 سال بود این دجال رو شناخته بود و خوده کشیده بود کنار رفته بود برای عشقش نقاشی میکرد ما کشیدیمش وسط معرکه ...وای بر ما
نازنین بانوی ایرانی و مردان آزاد اندیش. ما را یاری کنید . صفحه را لایک کنیم و این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.ما منتظر اطلاع رسانی شما هستیم                       .ما گر زسر بریده میترسیدیم در جنبش عاشقان نمی رقصیدیم....تا تمام ابهامات بر طرف نشود تا نظارت استصوابی بر چیده نشود تا زندانیان سیاسی آزاد نشوند تا رهبران در حصر رها نگردند تا مسببین کشتار 88 محاکمه نشوند ..... انتخابات معنی ندارد شما اعتقاد دارید با وجود حکومت دیکتاتوری این امر محتمل است؟؟؟؟؟؟.                                                                                                                                                                                                                                                          جنبش تحریم انتخابات                http://www.facebook.com/tahrim.sabz                       

Sunday, August 14, 2011

مهدی خزعلی: کاش به اندازه شاه حقوق زندانیان رعایت می شد


مهدی خزعلی با بیان این نکته که «در نگاه و اعتقاد یک نفر از زندانیان بند 350 هم ذره ای تزلزل و تردید ندیدم» افزوده است: «روزی می آید که ما همه ی این افراد (صاحبان قدرت) را محاکمه می کنیم. مطمئن باشید که ما استوار تا آخر ایستاده ایم، تا روز پیروزی. » «ما الان در مسیری هستیم که نهایت آن رسیدن به آزادی و دموکراسی است. با هر تفکری در این قطار یا کشتی همسفریم. اندیشه ها ممکن است متفاوت باشد اما هدف یکی است و نفس حرکت مهم است. هر کس با کاری که در توان دارد. من با نوشتن، کسی دیگر با صحبت کردن. اما نهایتا ما به نتیجه می رسیم. زیاد دور نیست آن روز.» وی همچنین افزوده است: «خسرو گلسرخی به ظلم اعدام شد، اما شما وقتی فیلم دادگاه را می بینید، کاملا متوجه می شوید که قاعده ی بازی رعایت شده است. دادگاه علنی تشکیل شد. گلسرخی فرصت دفاع پیدا کرد. از دادگاهی که علنی تشکیل شد فیلمبرداری کامل انجام شد. ای کاش لااقل به اندازه ی دادگاه شاه حقوق زندانیان را رعایت کنیم. گلسرخی توانست با اختیار کامل از خود دفاع کند. هر چند حکم ظالمانه ای برایش صادر شد.» چند ساعت پس از آزادیش از زندان با او تماس گرفتم. صدای گرم و مومنانه اش مرا یاد حدیثی انداخت که از امام صادق(ع) بر روی وبسایتش در لحظات اول آزادی نقل کرده بود؛ «مومن از پاره های آهن سخت تر و استوارتر است، آهن را چون در کوره آتش بری تغییر می کند، اما مومن اگر کشته شود و زنده شود و باز کشته شود، هرگز تغییری در باور استوارش پدید ناید!». آری! محکم و استوار بود و بسیار خوش روحیه...آزادیتون رو تبریک می گم. در اولین لحظه های آزادیتان سایت خود را با حدیث امام صادق به روز کردید، جالب بود.این روایتی است که من از زمان جبهه همیشه به آن عشق می ورزیدم و در ایام زندان به آن فکر کردم. به گمانم جایش همان دیشب بود.بازداشت غیر منتظره ای بود، نهایتا دلیل واقعی آن برخوردها و در آخر بازداشت را به شما اعلام کردند؟بازداشت من با حکم منقضی صورت گرفته بود و خود قاضی هم گفت که حکم ملغی شده بوده. آقایان وزارت اطلاعات مرا دعوت کرده بودند تا گفتگویی داشته باشیم و وسایل من را پس دهند. به جای گفتگو و استرداد وسایل شخصیِ من که دو سال و اندی در دستشان بود، در مقابل در اصلی وزارتخانه با آن وضعی که حتما شنیده اید من را بازداشت کردند. اگر حکم قضایی معتبری وجود داشته باشد که جلب است ولی اگر بدون حکم قضایی کسی را بگیرند به آن می گویند آدم ربایی. برای من دقیقا همین اتفاق افتاد. من قطعا از وزارت اطلاعات شکایت خواهم کرد و به طور جدی پیگیر شکایتم هستم. آقایان گفتند ما می خواستیم با تو حرف بزنیم اما چون روز قبلش در سایتت نوشته بودی که به وزارت اطلاعات احضار شدی ما کفرمان در آمد. من سوالی دارم از همه. آیا اگر کسی کفرش دربیاید توجیه شرعی و قانونی دارد که فردی را بازداشت کند به انفرادی بیندازد؟ آقایان اطلاعات فکر نمی کنند که این یعنی سوء استفاده از هوای نفسشان؟ دلیل بازداشت را در بسته میگذارم. به مصلحتی فعلا از اینکه چرا بازداشت شدم چیزی نمی گویم. اما بعدا خواهم گفت. طی دو سال اخیر در سیستم قضایی و زندان ها بی قانونی های زیادی شکل گرفته است، شما چقدر به پیگیری شکایت خود امید دارید؟قرار بازداشت من غیر موجه بود. قاضی پیرعباسی هم رسما این را نوشت و بعد از پیگیری من و خانواده ام قرار را شکاند. اما خلاف دیگری که در این ماجرا رخ داد این بود که این شکسته شدن قرار تا مدتی از ما مخفی نگه داشته شد در واقع من باید زودتر آزاد می شدم. این هم خلاف دوم.ما هر کدام وظیفه ی خود را داریم برای اصلاح. من به هر حال مصرانه پیگیر شکایتم خواهم بود. ضمنا کسی فکر نکند که اگر امروز قدرت دارد می تواند با اعمال نفوذ کاری کند بالاخره یک روز همه چیز تمام می شود. منظورتان از اینکه یک روز همه چیز تمام می شود چیست؟روزی می آید که ما همه ی این افراد را محاکمه می کنیم. ان شاالله آن روز با قوت و با عدالت با آنها برخورد خواهیم کرد. بدی آنها باعث نمیشود که ما هم مثل خودشان رفتار کنیم و به آنها بدی کنیم. من در زندان برای آن ها نوشتم که به زودی ما آنهایی را که مرتکب این اعمال می شوند، محاکمه می کنیم، اما ابزار ما چشم بند و سلول انفرادی نیست. ما تمام حقوق زندانیان را رعایت خواهیم کرد. ما به آن ها فرصت خواهیم داد که وکیل داشته باشند و از خود دفاع کنند. مطمئن باشید که ما استوار تا آخر ایستاده ایم. تا روز پیروزی. من متاسفم که این ها حتی قاعده ی بازی را صوری هم رعایت نمی کنند. قاعده ی بازی؟ قاعده ی بازی چیست؟درست است که کل پروسه ای که در حال وقوع است با تاکید بر جوانانی که من در بند ۳۵۰ اوین دیدم، همه اش ظلم است، اما لااقل باید قاعده ی بازی را از نظر حقوقی رعایت کنند. مثال ساده ای می زنم، خسرو گلسرخی به ظلم اعدام شد، اما شما وقتی فیلم دادگاه را می بینید، کاملا متوجه می شوید که قاعده ی بازی رعایت شده است. دادگاه علنی تشکیل شد. گلسرخی فرصت دفاع پیدا کرد. از دادگاهی که علنی تشکیل شد فیلمبرداری کامل انجام شد. ای کاش لااقل به اندازه ی دادگاه شاه حقوق زندانیان را رعایت کنیم. گلسرخی توانست با اختیار کامل از خود دفاع کند. هر چند حکم ظالمانه ای برایش صادر شد. شما از روز اول اعتصاب غذا کردید. این چند وقت اعتصاب های زیادی دیدیم و متاسفانه بی توجهی مسئولان قابل توجه است. به نظر شما آسیب رساندن به بدن در این شرایط بهترین تصمیم است؟اگر اعتصاب کردم برای این بود که ظلمی را که به همه می رود اعلام کنم. من علیرغم اینکه پاسخ کافی برای اعتصاب غذا داشتم اما قبل از آن از ۴ مرجع تقلید تایید گرفتم. برای آرمان و اهداف الهی اگر ضرورت داشته باشد که با اعتصاب غذا اعتراض خود را فریاد کنیم و اگر این کار را برای اصلاح جامعه انجام دهیم جایز است. حتی نقل شده که در این مسیر کشته شدن هم شهادت محسوب شده و جایز است.ما می خواهیم ارزش های اسلامی را احیا و از حقوق مظلومان دفاع کنیم. حقوقی که مدتی است فوت شده، چه در زندان و چه خارج از آن بیرون. ما گاهی برای احقاق حقوقمان حتی لازم است با جان خود جلو بیاییم و آن را وسط بگذاریم. کسی در این شک نکند. برخورد مسوولان با اعتصاب غذای شما چه بود؟آقای مقیسه می گفت تو متشرع هستی ضرر زدن به بدنت حرام است. اما من گفتم انتحار استشهادی ضرر زدن به بدن نیست؟ آیا آنجا هم می گویید حرام است؟ به او گفتم که ما در تهران به نام بابی ساندز یک خیابان داریم. او هم بر اثر اعتصاب غذا جانش را از دست داد. اما شما او را تکریم میکنید؟ حالا که به ما رسید حرام شد؟ اعتصاب غذا شرایط خاصی باید داشته باشد، درست است؟بله اعتصاب غذا باید هدف مشخص داشته باشد. لازم هم نیست دنبال اهداف کلان و بزرگ گشت. اتفاقا باید هدف ها ریز و کوچک باشند که برای دسترسی به اهداف بزرگتر موانع را برمی دارند. اعتصاب غذا مشکل شرعی ندارد. و اگر هدفمند باشد یکی از راه های مجاز اعتراض است. در صحبت هایتان به جوانان بند ۳۵۰ اوین اشاره کردید، روحیه ی بچه ها آنجا چطور است؟من آنجا برای خیلی از جوان ها یادگاری نوشتم. هر چه هم که یادداشت کردم ذیل امضایم برایشان نوشتم “بند ۳۵۰ آزادترین جای ایران است.” بچه ها آنجا آزادانه صحبت می کنند. خط قرمز ندارند. و با اینکه اختلاف فکری و سیاسی زیادی وجود دارد، گرایش های مختلف به راحتی یکدیگر را تحمل می کنند. در یک اتاق ممکن است ۵ گرایش فکری وجود داشته باشد اما همه آنجا خیلی دوستانه با هم مکالمه می کنند و با احترام با دیدگاه های یکدیگر برخورد می کنند. من دویست و دومین زندانی آن بند بودم و با جرات می گویم در نگاه و اعتقاد یک نفر هم ذره ای تزلزل و تردید ندیدم. اعتراض هایی از جنس اعتراض های خود را چقدر در تحقق مطالبات مردم، موثر و مفید می دانید؟من فکر می کنم ما تکلیفی داریم. اندیشه ها و گرایش های مختلف برای من ارزشمند است. به همه ی اندیشه ها هم احترام می گذارم. از طرفی همه هم می دانند که من فردی مذهبی هستم و به دنبال دفاع از آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی هستم. من تلاشم را می کنم و مطمئنم پیروز می شویم. ما الان در مسیری هستیم که نهایت آن رسیدن به آزادی و دموکراسی است. با هر تفکری در این قطار یا کشتی همسفریم. اندیشه ها ممکن است متفاوت باشد اما هدف یکی است و نفس حرکت مهم است. هر کس با کاری که در توان دارد. من با نوشتن، کسی دیگر با صحبت کردن. اما نهایتا ما به نتیجه می رسیم. زیاد دور نیست آن روز. همه ی افراد توان شما را در نوشتن ندارند و یا اگر هم دارند ممکن است برد خبری و تاثیر گذاری شما را نداشته باشند.هر کس باید در هر زمان به تکلیفی که بر گردن دارد فکر کند. هر کس باید در حد وسعش روشنگری کند. ممکن است کسی با ۵ نفر تاثیر گذاری حرکت کند، کسی با صد هزار نفر. مهم برد نیست، مهم این است که آگاهی بخشی و روشنگری کامل انجام شود. شما معتقد هستید که به زودی آن روز می آید و مردم در مسیر آزادی پیروز خواهند شد. اما گاهی ناامیدی از رسیدن در مردم دیده می شود. با این چه برخوردی باید کرد؟تاخیر در رسیدن به اهداف و جامعه ی مطلوب نباید ما را نگران کند. چون ما نباید پیروزی زود هنگام داشته باشیم. ما و مردم ما هنوز آماده نیستیم. ما تمرین دموکراسی نکردیم. ما با پیروزی های زودرس به ایده آل نمی رسیم. آماده نیستیم یعنی چی؟ چطور می توانیم آماده شویم؟اولین مشکل این است که در ذهن ما بت سازی هست که باید آن را از خود دور کنیم. ببینید جامعه ی ما عادت کرده به تملق و دست بوسی و چاپلوسی. ما در مرحله ی اول باید بتوانیم این مشکل را حل کنیم و از آن فاصله بگیریم.من در بند ۳۵۰ زیر دست جوانی بودم که سرم را اصلاح کند. این جوان به اتهام واهی نفاق به سه سال حبس محکوم شده بود. به او ظلمی شده بود که آزارش می داد.از همان اول که شروع کرد به کوتاه کردن موهای من، به تندی انتقاداتش را آغاز کرد که شماها با ما چنین کردید و این بلاها را امثال شما بر سر ما و مردم آوردید. شماها در آینده ی کشور جایی ندارید و از این دست انتقادات. در انتها گفت که همه ی شماها را باید تیرباران کرد. حسابی درد دل کرد. من هم آرام آرام صحبت کردم و توضیحاتی به او دادم. پسر شوخی بود در آخر حتی با شوخی گفت: تو آدم خوبی هستی بقیه را که تیرباران کردیم تو را دار می زنیم چون تو آدم خوبی هستی. این تفکر یواش یواش باید اصلاح شود و ما به این خواهیم رسید که همه چیز را باید به قانون بسپاریم و به هر کس در محکمه ی عادلانه در حد جرایمش رسیدگی و او را مجازات کرد. از این فضای احساسی هم باید دور شد. آن جوان به من گفت شما کار را به جایی رساندید که من در خیابان یک آدم با ریش می بینم حالم بد می شود.جوان برای کاری از اتاق رفت بیرون من به دکتر شعله سعدی گفتم این فحش ها حق ماست حتی اگر کاری نکرده باشیم برای ظلمی که بر خیلی ها رفت و ما سکوت کردیم حقمان است. این جوان هر چه می خواهد باید بتواند فحش دهد. البته بعد از حرف زدن و اینکه دید من به تفکراتش احترام می گذارم و مثل کسانی که به او ظلم کرده بودند نیستم، با من رفیق شد. اما این جوان نمونه ی یک واقعیت است که در جامعه ی ما از آن کم نیست هر کس در حد توانش باید روشنگری کرده و مردم را آگاه کند. حتی اگر یک نفر را روشن کند. این وظیفه ی اوست. در این صورت ما آماده می شویم برای ساختن یک جامعه ی ایده آل. کمی از هم بندان بپرسیم. از آقای شعله سعدی گفتید. در خبرها شنیده ایم که دکتر شعله سعدی حال جسمانی مساعدی ندارند شما خبری از وضعیت ایشان دارید؟من پرونده ی دکتر شعله سعدی را دیدم. ام آر آی ایشان را هم دیدم. وضعیت ایشان و نخاع و مهره ها بسیار خطرناک است و باید زودتر تحت عمل جراحی قرار بگیرند. اصلا شرایط خوبی ندارند. نمی دانم چرا مخالفت می کنند چون وضعیتشان بسیار بد است. حس در قسمتی از دست ها از بین رفته و تحت فشار است از ناحیه ی مهره های گردنی و باید سریعا عمل شود. درباره ی حسین رونقی وبلاگ نویس سبز هم خبرهای نگران کننده ای شنیدیم از ایشان هم خبری دارید؟این جوان آنقدر با روحیه و باانرژی است که من از او انرژی می گرفتم به جای به او روحیه بدهم. اما درباره ی مسائل پزشکی اش به من چیزی نگفت. البته ما در یک طبقه نبودیم و من خبر نداشتم از احوالش. دیدار ما محدود شد به یک ملاقات در کتابخانه و گفتگوی کوتاهی که در آنجا با هم داشتیم و یادگاری هایی که برای هم نوشتیم.                                          .http://www.facebook.com/tahrim.sabz..

جنگ های زرگریِ جدید: انتخاباتِ مجلس در راه است

  جنگِ های زرگریِ جدید:
انتخاباتِ مجلس در راه است
  هوشیار باشید. مشاعی وارد شد. موضوع حجاب.ماهواره و.جنگ اصولگرایان.دادگاه نمایشی میر حسین موسوی و مهدی کروبی.هدفمندی یارانه ها.وام های غیر واقعی.پرداخت حقوق به همه جوانان بیکار.دستگیریهای کور.دادگاههای مفسدین اقتصادی.دستگیری نزدیکان رییس جمهور کودتا.... وزارت اطلاعات در طرحی بسیار جامع وارد عمل شده و به بیت رهبری قول داده تا با برنامه ریزی جدید و به راه اندازی جنگ زرگری بالای 50% افراد واجد شرایط را به پای صندوق رای بکشد جالب است در آمار وزارت اطلاعات قول داده شده در تهران 20% و روستاها و شهرهای کوچک 50% را پای صندوقهای رای بکشاند. در این طرح که با همکاری تمام ارگانهای کشوری و لشگری اجرا خواهد شد قسمت بسیار مهمی به فیس بوک اختصاص یافته این بخش که خود پروسه بسیار عظیمی داردو از بکارگیری 4000 نفر از اعضاء بسیج و سپاه حکایت میکند و هدف اصلی ایجاد شکاف در بدنه جنبش سبز میباشد از کاربران جعلی خواسته شده تا شروع به جذب دوستان سبز در فیس بوک نمایند تا از این طریق در آینده نزدیک دست به ایجاد نفاق و دو دستگی و انشقاق در جنبش سبز و یاران انان را نمایند و  با تمام قوا دلسردی در به راه اندازی تظاهرات و فراخوانها را تبلیغ کنند. دوستان عزیز این برنامه دارای 22 بخش میباشد که بصورت شهری و روستایی برنامه ریزی شده که متن کامل انرا در آینده نزدیک در همین قسمت منتشر خواهیم کرد.
نازنین بانوی ایرانی و مردان آزاد اندیش. ما را یاری کنید . صفحه را لایک کنیم و این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.ما منتظر اطلاع رسانی شما هستیم                       .ما گر زسر بریده میترسیدیم در جنبش عاشقان نمی رقصیدیم....تا تمام ابهامات بر طرف نشود تا نظارت استصوابی بر چیده نشود تا زندانیان سیاسی آزاد نشوند تا رهبران در حصر رها نگردند تا مسببین کشتار 88 محاکمه نشوند ..... انتخابات معنی ندارد شما اعتقاد دارید با وجود حکومت دیکتاتوری این امر محتمل است؟؟؟؟؟؟.                   
جنبش تحریم انتخابات
http://www.facebook.com/tahrim.sabz

Tuesday, August 9, 2011

دادگاهی شدن مهدی کروبی و بازجوی از او و درگیری و مصدومیت شدید ایشان



روز  چهارشنبه12 مرداد 1390   شیخ شجاع مهدی کروبی تحت الحفظ به دادسرای اوین برده شده و در انجا در حضور دادستان کل غلامرضا محسنی اژه ای و قاضی صلواتی  مورد بازجویی قرار گرفته است . در این بازجویی که بمدت 3 ساعت بطول انجامیده است و در تفهیم اتهام جرم مهدی کروبی محاربه  با خدا و مفسد فی الارض اعلام شده و طی محاکمه و بازجوی شیخ شجاع 3 بار شدیدا با دادستان و بازجو درگیر شده است که بار سوم درگیری فیزیکی روی داده که به مصدومیت شیخ اصلاحات مهدی کروبی منجر شده است . پس از مصدومیت شدید مهدی کروبی ادامه بازجوی به زمانی دیگر موکول میشود   راوی خبر در مورد توضیحات مهدی کروبی اظهار نمود ایشون فقط میگفت شما باید دادگاهی شوید بجرم قتل جوانان مردم و شکنجه و تجاوز شما دروغ گویید شما به این مردم خیانت میکنید و. تنها جرم من اینست که یک عمر به این مملکت و مردم خدمت کردهام مرا علنی محاکمه کنید حتی اگر اعدامم هم بکنید با افتخار در راه مردمم کشته خواهم شد و...........

دلايل اصلی کسانی که معتقد به تحريم انتخابات مجلس جمهوری اسلامی هستند:

دلايل اصلی کسانی که معتقد به تحريم انتخابات مجلس جمهوری اسلامی هستند:۱- رژيم جمهوری اسلامی يک رژيم توتاليتار مذهبی است: مذهب اساس و بنيان حکومت کنونی و همچنين مبنای اعتقادی تمام دولتمردان جناح های مختلف درون حکومتی است که از برآورده ساختن خواسته های مترقی بسياری از مردم ناتوان است.۲- رژيم جمهوری اسلامی در ساختار موجودش امکان رفرم را ندارد: امکان اصلاح در رژيمی که بر اساس قانون اساسی اختيارات نهادهای قدرت حکومتی- نظامی در آن بيش از ساير نهادهای اجرايی و انتخابی است و هر گونه تلاش برای اصلاح با مخالفت شديد اين نهادها روبرو می شود، وجود ندارد.۳- نهادهای اصلی قدرت در اين رژيم مانع از هر گونه تغيير بنيادين می شوند: نيروهای نظامی، روحانيت، بازار و نهادهای سنتی قدرت در يک حکومت اليگارشی با هر گونه تغييری که منافع آنی آنها را به مخاطره می افکند به شدت مخالفت می کنند.۴- مدعيان رفرم صلاحيت، توان و انگيزه اصلاحات را ندارند:عده ای از  مدعيان اصلاحات کارنامه نامطلوبی در پيگيری مطالبات مردم دارند و به دليل وابستگی همه جانبه خود به بافت حکومت از برآورد خواسته های مردم عاجز می مانند زيرا در اين ميانه آن چه بيشتر از همه برای آنها اهميت دارد منافع اقتصادی و تثبيت موقعيت خود در ساختار حکومت مذهبی است.۵- نهادهای مدنی تسهيل کننده رفرم زير سرکوب شديد و سازمان يافته قرار دارند: نهادهای مدنی؛ جنبش های دانشجويی، زنان، کارگران، معلمان و سنديکاها، اقليت های قومی و مذهبی، همجنس گرايان، دگر انديشان و ساير اقليت هايی که مداوم تحت سرکوب پليسی نظام مذهبی قرار دارند پيوندی با مدعيان اصلاحات ندارند تا "تئوری فشار از پايين، چانه زنی از بالا" امکان تجلی بيابد.۶- کشتار خونین جوانان ایران زمین در سال 88 و بعد از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری مشروعیت نظام را به حداقل رسانده و اکثریت مردم دیگر باوری به انتخابات در ایران ندارند۷- با زندانی کردن معترضین به انتخابات سال 88 و به بند کشیدن آزادیخواهانی که تنها بدنبال رای خود بودن دیگر هیچ انگیزه ای برای شرکت در انتخابات با وجود دولت و حکومت دیکتاتوری باقی نمانده است۸- پس از به بند کشیدن رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی دیگر کسی حاضر به شرکت در انتخابات نخواهد بود و تمامی طرفداران جنبش سبز انتخابات را تحریم خواهند کرد.۹- سرخوردگی شدید مردم از تقلب ودروغ عامل اصلی تحریم انتصابات فرمایشی خواهد بود که از سال88 و انتخابات ریاست جمهوری به بعدانجام خواهد پذیرفت۱۰- یکی از عوامل اصلی تحریم انتخابات وضعیت اسفناک اقتصادی و سوء مدیریت طرح هدفمندی و گرانی افسار گسیخته و فقر مهلک در جامعه میباشد11- فرايند "انتخابات" در جمهوری اسلامی به يک نمايش "مزرعه حيوانات" شبيه است: نهادهای امنيتی، انتصابی، مذهبی و سنتی با برقرار کردن فيلترهای متعدد تنها صلاحيت کسانی را تاييد می کنند که کاملا پيرو نظام ولايت فقيه باشند و در عرصه سياست عملی به مستخدمان نظام بدل شوند.12- تقلب، جعل آرا و اعلام نتايج مخدوش در اين حکومت امری طبيعی است: نهادهای مجری و ناظر انتخابات هيج گاه به برگزاری انتخاباتی بر اساس شفافيت، صداقت و نظارت عمومی پايبند نيستند و با دخل و تصرف در آراء در نهايت فرد يا افراد مورد نظر خود را "از صندوق در می آورند".13- تحريم ابزاری برای نشان دادن مخالفت عمومی است: با وجود نمايش و صحنه سازيهای تکراری، تقلب گسترده و آمارسازيهای نهادهای مجری انتخابات، حوزه های رای گيری خلوت می تواند بهترين گواه فقدان مشروعيت سياسی جمهوری اسلامی از نظر افکار عمومی تلقی شود.14- تحريم نشانگر رشد سطح توقعات جامعه است: تحريم انتخابات مجلس جمهوری اسلامی به معنای ارتجاعی، سطحی بودن و عوامفريبانه تلقی کردن وعده های تبليغاتی هر دو جناح حاکم و گذشتن سطح مطالبات و خواسته های اکثريت مردم از توان اين يا آن جناح درون حکومتی است.15- شرکت در هر انتخابات با چنين شرايطی سبب بروز شائبه مشروعيت رژيم می شود: برگزاری نمايشی به عنوان "انتخابات" در جمهوری اسلامی همواره خميرمايه اصلی پروپاگاندای رژيم برای نمايش مشروعيت و انتخابی بودن بخشی از ارکان رژيم تلقی می شود، تحريم اين نمايش به معنای "نه" به کليت اين نظام است، نظامی که کارنامه سياه ش در سرکوب، اختناق، قتل عام و نقض دهشتناک حقوق بشر بر همگان روشن است.انتخابات مجلس جمهوری اسلامی در اسفند ماه  را 100% تحریم میکنیم                                                                                                                                      http://www.facebook.com/tahrim.sabz?sk=wall.

Sunday, August 7, 2011

نظرتان در رابطه با استفاده از روزهای تبلیغات قبل از انتخابات مجلس 1390 چیست؟


نظرتان در رابطه با استفاده از روزهای تبلیغات قبل از انتخابات مجلس 1390 چیست؟با شرکت در این نظر سنجی راه را برای  ایجاد اتحادی واقعی و تصمیم گیری برای انتخابات یا انتصابات بعدی مشخص کنید

نازنین بانوی ایرانی و مردان آزاد اندیش.در این نظر سنجی شرکت کنید. ما را یاری کنید . صفحه را لایک کنیم و این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.ما منتظر اطلاع رسانی شما هستیم     .ما گر زسر بریده میترسیدیم در جنبش عاشقان نمی رقصیدیم....تا تمام ابهامات بر طرف نشود تا نظارت استصوابی بر چیده نشود تا زندانیان سیاسی آزاد نشوند تا رهبران در حصر رها نگردند تا مسببین کشتار 88 محاکمه نشوند ..... انتخابات معنی ندارد شما اعتقاد دارید با وجود حکومت دیکتاتوری این امر محتمل است؟؟؟؟؟؟.    جنبش تحریم انتخابات                http://www.facebook.com/tahrim.sabz                       

Friday, August 5, 2011

بساط بی‌ناموسی را چه کسی پهن کرد؟ چه کسی جمع کرد؟

بساط بی‌ناموسی را چه کسی پهن کرد؟ چه کسی جمع کرد؟


بار دیگر دست دشمنان و بی‌ناموسان از یک جای جدید بیرون آمد.

چند روز پیش گروهی بی‌دین و ایمان در روز روشن وسط یکی از پارک‌های پایتخت دست به اعمالی زدند که اگر در نطفه خفه نمی‌شدند

درهای بهشت بسته می‌شد
مردم همه می‌جهنمیدند


شرایط می‌رفت که به شکل بی‌سابقه‌ای از نظر ناموسی کنونی شود

ایمان و امان به سرعت برق
می‌رفت که مومنین رسیدند


... و بساط علنی بی‌ناموسی بدین صورت برچیده شد.

ماجرا از این قرار است که گویا در یکی از پارک‌های تهران گروهی با ابزار و ادوات گوناگون به یکدیگر آب پاشیده‌اند.

ریشه قضایا

- آن‌ها در واقع به هم آب نپاشیده‌اند، بلکه آب به آسیاب دشمن ریخته‌اند.
- آن‌ها با این کارشان سعی داشته‌اند که از طریق آب‌پاشی ریشه‌هایِ بنیادیِ اساسیِ اصولِ کلیاتِ مهماتِ اعتقادی را سست کنند.

رئیس پلیس

سردار ساجدی‌نیا، رئیس پلیس پایتخت در گفتگو با «مهر» گفت: «متاسفانه در ادامه وقایع بوستان آب و آتش امروز تعدادی از پسران و دختران جوان در یکی از بوستان‌های شهر تهران اقدام به انجام اعمال خلاف شئون اسلام کردند که ماموران پلیس پایتخت پس از اطلاع از ماجرا بلافاصله در محل حاضر و تمامی این متخلفان و هنجارشکنان را دستگیر و تحویل مراجع قضایی دادند.»

۱- عرض نکردم که ایمان و امان به سرعت برق...؟
۲- شما خودتان یک «شدند» بعد از «حاضر»، و یک «کردند» بعد از «دستگیر» بگذارید. اساساً ادبیات نیروی انتظامی یک طوری است که در مصرف فعل صرفه جویی می‌کنند.
۳- این پیروزی، خجسته باد، این پیروزی (۲ بار)

بدیهیات

بدیهی است که فتنه مذکور از جانب ابوالحسن بنی‌صدر، القاعده، سران فتنه، صهیونیسم جهانی، جورج سوروس، کوردلان، اصولگرایان لیبرال، فتنه‌گران سال ۸۸، خاندان پهلوی، خاندان هاشمی، دشمنان داخلی، دشمنان خارجی، تفرقه افکنان، مجاهدین انقلاب اسلامی، اسرائیل، آمریکای جهانخوار، مجمع تشخیص مصلحت نظام، و ... طراحی و اجرا شده است.

حواشی ماجرا

۱- بعد از این اساساً رطوبت بیش از حد در پارک‌ها برای افراد جرم محسوب می‌شود.
۲- گویا در بین دستگیر شدگان مردی بوده که به شدت از هنجارشکنان بی‌دین و ایمان دستگیر شده برائت می‌جسته و اصرار داشته که رطوبت لباس او از هنجارشکنی نیست، بلکه حاصل «عرق کردگیِ ناشی از ورزش در پارک» است. ماموران پس از انجام تحقیقات کارشناسی گفته‌های وی را تایید کردند و شخص مذکور آزاد شد.

تحقیقات کارشناسی مزبور شامل دو بخش تحقیقات کوتاه مدت و تحقیقات بلند مدت بود.

تحقیقات کوتاه مدت: یکی از سربازان غیور ماموریت یافت تا رطوبت متهم را در نواحی زیر بغل بو کند. نیم ساعت بعد از بو کردن، وقتی سرباز غیور به هوش آمد تایید کرد که رطوبت متهم ناشی از تعرق است.

تحقیقات بلند مدت: برای محکم کاری تصمیم گرفته شد تا تحقیقات بلند مدت نیز صورت بگیرد. لذا متهم را زیر پنکه سقفی نشاندند. بعد از یک ساعت که کاملا خشک شد، شوره‌های لباسش موید عرق کردگی وی بود.

آلات جرم

در جستجوهای کارشناسی از محل وقوع جرم ابزار و آلات جرم به دست آمد که تصاویر آن‌ها ضمیمه است.

ضمیمه ۱: آلت جرم دوقلوی مکشوفه


ضمیمه ۲: همانطور که ملاحظه می‌فرمایید نیمی از محتویات آلت جرم فوق صرف اعمال مجرمانه شده است


ضمیمه ۳: تصویر یکی از آلات جرم پیشرفته


ضمیمه ۴: آلت جرم طولانی که ریشه‌اش از پشت دیوار به خیلی جاها بند است


ضمیمه ۵: تصویر آلت جرم فوق به جهت رعایت عفت عمومی به صورت شطرنجی تقدیم می‌شود

***
اصل قضیه

گویا چند جوان در پارک به هم آب پاشیده بودند.

Thursday, August 4, 2011

خجالت بکش سردار روزبهانی رییس پلیس امنیت اخلاقی دروغ و حقه بازی تا کی؟؟

سردار روزبهانی قاتل و متجاوز  ترانه موسوی مامور اداره ثبت و رییس پلیس امنییت اخلاقی خجالت بکش

به این فیلم و عکس نگاه کنید تا ببینید بعضی از مردم چطور به بی شرمانه ترین شکل ممکن به پست و مقام و منصب چسبیده اند! این آقا را شما خوب می شناسید! کسی که در ماجرای ترانه موسوی مامور اداره ثبت احوال از آب درآمده بود را خاطرتان هست؟ حالا همان مامور اداره ثبت احوال با همان هیبت و ریخت و قیافه با نام واقعی خودش در صفحه تلویزیون ظاهر می شود و به گمانش که ما همچون صاحب منصبانش ... تشریف داریم! خجالت بکش جناب سردار روزبهانی! خجالت گر چه در برابر تو کم می آورد!





در این عکس جناب سردار در قامت مامور اداره ثبت احوال خودش را جا زده است و می گوید ما کلاً سه تا ترانه موسوی داریم در عکس بعدی سردار نیروی انتظامی است و در ماجرای دستگیری آب پاشها رییس پلیس امنیت اخلاقی است                                                             http://www.facebook.com/tahrim.sabz

Wednesday, August 3, 2011

من در انتخابات شرکت نمی کنم

دوستان و هموطنان آزادیخواه هدف ما از براه اندازی این صفحه جمع آرای شما عزیزان برای تصمیم گیریهای آینده و چگونگی برخورد و موضع گیریهای در رابطه با انتخابات پیش رو و واکنش جنبش سبز و تمامی هموطنان از هر طیف خاصی میباشد ما خود برای خود تصمیم میگیریم و با اتحاد و یکپارچگی تمامی خواستهای خود را مطرح میکنیم و به تک تک آرای شما عزیزان احترام میگذاریم در این صفحه نظر خواهی های انجام میگیرد که از شما دعوت به شرکت در آن مینماییم و در آینده نزدیک جلسات هفتگی برای به اشتراک گذاشتن نظرات و پیشنهادات شما برگزار خواهد شد ..... هدف ما اعمال نطر ماست ما پیرو اندیشه آزادیخواهانه خود هستیم ما خودمان برای خودمان تصمیم میگیریم... بزودی اطلاعیه شماره 1 جنبش منتشر خواهد شد. این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

https://www.facebook.com/tahrime.entekhabat